نقد رمان
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
نقد رمان
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلیخلاصه و نقد رمان ها نقد رمان

تعداد بازدید : 1109
نویسنده پیام
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکر ها: 1
تشکر شده : 3
نقد رمان
سلام به همه .راستش نمی خواستم عنوان این مطلب این قدر کلی باشه اما هر روزم که نمیشه ی مطلب با عنوان نقد گذاشت پس اینو گذاشتم واسه نقد کتابایی که محیا میذاره و اما نقد من:
با نگاهت ارامم کن
خداییش از حق نگذریم کتاب خوبی بود خصوصا ک من عاشق کتابای پلیسی-عاشقانه ام ،خوب این شد نظر کلی و اما نقد:راستش الان نمی دونم چی باید این جا بنویسم نکته ای ب ذهنم نمی رسه که بخوام بهتون بگم اما در کل میتونم بگم این رمان جز اون دسته رمانهایی ک همه علاقمند به خوندنش هستن چون هم هیجان داره تو بحث پلیسیش و هم ی رابطه ی عاشقانه بین دو تا شخصیت اصلی داستان اتفاق میفته.وسلام
راستی محیا اگه از کتابای پلیسی -عاشقانه خوشت میاد بهت(اگه کفتی من کیم-عشق و احساس من -ابی به رنگ احساس من(جلد 2 عشق و احساس من))رو پیشنهاد میکنم ،نمی گم رمان های عالی هستن اما ارزش خوندن دارن البته ی سری مشکل هم دارن که اگه خودت بخونی متوجه منظورم میشی.بازم مرسی. راستی من الان میخوام طلائیه رو شروع کنم اما رمان دیگه ای که گذاشتی اصلا دانلود نمیشه ،نمیدونم مشکلش چیه اما هر کاری کردم دانلود نشد!!

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
یکشنبه 06 مرداد 1392 - 12:58
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
پاسخ : 1 RE نقد رمان :
محیا همین الان سومیشم دانلود کردم لینکش درسته.مرررررررررررسی

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
یکشنبه 06 مرداد 1392 - 13:11
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mahya آفلاین



ارسال‌ها : 213
عضويت : 13 /9 /1391
محل زندگي : تهران
سن : 15
شناسه ياهو : mahya.blue32
تشکرها : 6
تشکر شده : 15
پاسخ : 2 RE :
مهربان جونم ممنون که رمان هارو میخونی و نظر میدی ...
راستش من چون این رمان هارو در اوج بی رمانی یا وجود رمان های مزخرف خوندم که به نظرم خیلی قشنگ بودن ...
از همین ژانر دو تا رمان دیگه ام خوندم که اونا هم محشرن اینا رو که خوندین برایتون میزارم ....
از اون رمانایی که معرفی کردی هم فکر کنم یکیشو خوندم ولی به محض اینکه رمان الانم تموم شه اونم میخونم ...
خوشحالم که خوشت اومده عزیزم

امضای کاربر : من همینم که هستم
شـــاخ نیستم ،
چون گاو نیستم
خاص نیستم
چون عقده ندارم
بالا نیستم ،
چون پرچم نیستم
فقط یه آدمم
چیزی که خیلی ها نیستن ...
یکشنبه 06 مرداد 1392 - 22:17
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
پاسخ : 3 RE نقد رمان :
سلام.من همین الان زندگی قلب ها رو هم تموم کردم،ی خورده دیر شد بخاطر اینکه داشتم ی کتاب دیگه میخوندم و بعدم ی مدت چیزی نخوندم.و اما از این حرف ها که بگذریم میرسیم ب نقد این رمان:این رمان هسته و محور عجیبی داشت و میشه گفت از لحاظ داستان کاملا غیر قابل پیش بینی و نو هستش.در مورد جذابیتشم میتونم بگم ی رمان معمولی بود(بقول محیا شاید چون تو اوج بی رمانی خونده جذاب بوده) و اما چیزی که توی خوندن این رمان خیلی ادم رو اذیت میکنه پرش های ناگهانی از ی بحث به بحث دیگه و اشتباهات کثیر تایپی این رمانه و خصوصا اشتباه در تایپ اسامی که تو خیلی از بخش ها کاملا مشهوده. در جمع بندی نهایی رمان خوبیه اما رمان های بهتر از اونم وجود داره.

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
یکشنبه 13 مرداد 1392 - 19:21
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
پاسخ : 4 RE نقد رمان :
راستی همین الان ی رمان خوب ب ذهنم رسید.از نظر من ک این رمان واقا معرکه است.ینی فووووووووووق العاده است.یکی از بهترین رمانایی ک خوندم،اگه وقت کردی بخونش مطمئن باش ضرر نمیکنی اسمشم همسایه من.

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
یکشنبه 13 مرداد 1392 - 19:25
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mahya آفلاین



ارسال‌ها : 213
عضويت : 13 /9 /1391
محل زندگي : تهران
سن : 15
شناسه ياهو : mahya.blue32
تشکرها : 6
تشکر شده : 15
پاسخ : 5 RE :
مهربان جونم طلایه بخون که فوالعاده ست.......
چشم عزییزم رمان پیشنهادیتو میخونم الان دارم رمان تقاص از هما رو میخونم بعد میرم اونو میخونم ...ممنون از نظرت

امضای کاربر : من همینم که هستم
شـــاخ نیستم ،
چون گاو نیستم
خاص نیستم
چون عقده ندارم
بالا نیستم ،
چون پرچم نیستم
فقط یه آدمم
چیزی که خیلی ها نیستن ...
یکشنبه 13 مرداد 1392 - 21:09
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
پاسخ : 6 RE نقد رمان :
خوب اینم نقد رمان طلایه:اول باید بگم خیلی باحال بود محیا واقا پیشنهادت عالی بود ولی گاهی دلم میخواست اردوان رو خفه کنم!و اما نقد:این رمان دارای داستان فوق العاده نو و تازه ای بود و این خودش یک امتیاز خوب محسوب میشه،دومین امتیاز رو هم میشه معلوم نبودن پایان داستان دونست ؛چون روابطشون هی با هم خوب میشد و ادم فکر میکرد که همه چی تموم شده اما در کمال ناباوری میدیدی که نه همون اشه و همون کاسه.نکته ای هم که از نظر من،دقت کنید بازم میگم از نظر من مهمه واقی بودن داستان یعنی جوری که امکان رخ دادنش توی شرایط واقعی باشه.این کتاب هم عین رمان توسکا به خاطر شکل ظاهری که برای شخصیت ها توصیف کرده و بخاطر محبوبیتی که ازشون نوشته بود تقربیا غیر ممکنه که توی دنیای واقعی اتفاق بیفته.اما در کل از حق نگذریم اونقدر جاذبه داشت که من 469صفحه رو توی دو روز تموم کنم که اگه دست خودم بود و نمی رفتم بیرون ی روزه تموم بود.

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
چهارشنبه 16 مرداد 1392 - 19:26
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
پاسخ : 7 RE نقد رمان :
نقل قول از mehraban
سلام.من همین الان زندگی قلب ها رو هم تموم کردم،ی خورده دیر شد بخاطر اینکه داشتم ی کتاب دیگه میخوندم و بعدم ی مدت چیزی نخوندم.و اما از این حرف ها که بگذریم میرسیم ب نقد این رمان:این رمان هسته و محور عجیبی داشت و میشه گفت از لحاظ داستان کاملا غیر قابل پیش بینی و نو هستش.در مورد جذابیتشم میتونم بگم ی رمان معمولی بود(بقول محیا شاید چون تو اوج بی رمانی خونده جذاب بوده) و اما چیزی که توی خوندن این رمان خیلی ادم رو اذیت میکنه پرش های ناگهانی از ی بحث به بحث دیگه و اشتباهات کثیر تایپی این رمانه و خصوصا اشتباه در تایپ اسامی که تو خیلی از بخش ها کاملا مشهوده. در جمع بندی نهایی رمان خوبیه اما رمان های بهتر از اونم وجود داره.

الان که داشتم به نقدم درباره ی رمان زندگی قلب ها نگاه میکردم دیدم خیلی بی رحمانه نقد کردم البته همه نکاتی که گفتم توی داستان کاملا مشخصه اما نمیشه از جریانات شیطنت های شخصیت های اصلی غافل شد بویژه وقت ازدواج شخصیت اصلی و کارهایی که باسحر(ی جورایی میشه گفت رقیب عشقیش )میکنه.

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
چهارشنبه 16 مرداد 1392 - 19:29
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mahya آفلاین



ارسال‌ها : 213
عضويت : 13 /9 /1391
محل زندگي : تهران
سن : 15
شناسه ياهو : mahya.blue32
تشکرها : 6
تشکر شده : 15
پاسخ : 8 RE نقد رمان :
نقل قول از mehraban
خوب اینم نقد رمان طلایه:اول باید بگم خیلی باحال بود محیا واقا پیشنهادت عالی بود ولی گاهی دلم میخواست اردوان رو خفه کنم!و اما نقد:این رمان دارای داستان فوق العاده نو و تازه ای بود و این خودش یک امتیاز خوب محسوب میشه،دومین امتیاز رو هم میشه معلوم نبودن پایان داستان دونست ؛چون روابطشون هی با هم خوب میشد و ادم فکر میکرد که همه چی تموم شده اما در کمال ناباوری میدیدی که نه همون اشه و همون کاسه.نکته ای هم که از نظر من،دقت کنید بازم میگم از نظر من مهمه واقی بودن داستان یعنی جوری که امکان رخ دادنش توی شرایط واقعی باشه.این کتاب هم عین رمان توسکا به خاطر شکل ظاهری که برای شخصیت ها توصیف کرده و بخاطر محبوبیتی که ازشون نوشته بود تقربیا غیر ممکنه که توی دنیای واقعی اتفاق بیفته.اما در کل از حق نگذریم اونقدر جاذبه داشت که من 469صفحه رو توی دو روز تموم کنم که اگه دست خودم بود و نمی رفتم بیرون ی روزه تموم بود.


عزییزم واقعا ممنون که رمانو میخونی و نظر میدی ...اره واقعا فوقالعاده ست خود من که تو یه هفته 3 بار خوندمش ...در مورد پایانشم باید بگم که به وصال رسیدن دیگه ندیدی دستشو کشید برد...
ولی اتفاقا نقدی رو که روی نت هستو اگه بخونی همه میگن خیلی غیرواقعی بود که دو نفر 1سال و نیم باهم زندگی کنن ولی اصلا همدیگه رو نبیننن ....یه سری ابهاماتی هم تو داستان بود مثل اینکه نامزد اردوان از قضیه حالگیری خبر داشته یا نه یا سن اردوان ....
بگذریم یکی از رمان هایی که عاشقشمو الان دارم دوباره میخونم برای شمام میذارمش الان ...
ممنون که میخونی و نقد میکنی خانومی

امضای کاربر : من همینم که هستم
شـــاخ نیستم ،
چون گاو نیستم
خاص نیستم
چون عقده ندارم
بالا نیستم ،
چون پرچم نیستم
فقط یه آدمم
چیزی که خیلی ها نیستن ...
چهارشنبه 16 مرداد 1392 - 23:02
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
پاسخ : 9 RE نقد رمان :
اتفاقا میخواستم اینو شروع کنم.یکی از برترین های نودوهشتیا هم هست

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
پنجشنبه 17 مرداد 1392 - 20:10
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
mehraban آفلاین


ارسال‌ها : 34
عضويت : 1 /4 /1392
محل زندگي : thran
سن : 16
تشکرها : 1
تشکر شده : 3
پاسخ : 10 RE نقد رمان :
خوب محیایی اون روز وقت نشد جوابتو بدم .اول از همه اینکه من اخر رمان رو متوجه شدم اما منظورم این بود که گاهی توی اواسط رمان به این نتیجه میرسیدی که اردوان و طلایه از هم جدا میشن اما این اتفاق نمی افتاد و داستان جذاب تر میشد(البته تو همه ی رمانها حدس اینکه به وصال میرسن کار مشکلی نیست فقط توی بعضی رمانها میشه دید که دو نفر به هم نمیرسن!).در مورد غیر واقعی بودنشم گفتم که این رمان مث رمان توسکا یا یک سری رمانهای دیگه غیر قابل اتفاق افتادن در دنیا واقعیه یا بقولی غیر واقعیه.راستی در مورد ابهامی که در مورد سن اردوان گفتی بنظرم ابهامی وجود نداره ،طلایه 18سالگی ازواج کرد و دانشگاه نرفت و اردوان8 سال ازش بزرگ تر بود دیگه.

امضای کاربر :
از بین تمام گره هایی که تو زندگیم داشتم ؛ فقط تونستم گره هندزفری رو باز کنم ؛
همینم حس خوبیه !
یکشنبه 20 مرداد 1392 - 12:29
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.



تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ